رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

یادش بخیر...

1390/5/24 11:49
نویسنده : مامان رادمهر
565 بازدید
اشتراک گذاری

رادی رادان چقدر دلم برای اون روزایی که تو شیمکم بودی و شب تا صبح و صبح تا شب بهم لگد می زدی تنگ شده... بعضی وقتا خودتو جمع می کردی یه گوشه، بعضی وقتا هم انقدر خودت رو می کشیدی که فکر می کردم دو تا نی نی تو دلمه... یادته تو سونوگرافی برام دست تکون دادی؟ خانم دکتر گفت ببین داره باهات سلام علیک می کنه...خیلیییییییییی لحظه قشنگی بود اما از اون قشنگتر اون لحظه ای بود که برای اولین بار رفتیم سونو و برای اولین بار تو رو دیدم... یه لوبیای کوچولو که وسطش یه قلب خوشمل تند و تند می زد...اون روز وقتی دیدمت و صدای قلبت رو شنیدم کلی گریه کردم، دست خودم نبود، دیدن تو زیباترین لحظه زندگیم بود...یادش بخیر عکسای سونو رو با بابا جون تماشا می کردیم و کلی می خندیدیم... بابا جون همه کار می کرد تا من و تو راحت راحت باشیم... رادمهرم تو دنیای مایی...خیلی دوستت داریم لوبیای سحرآمیز قشنگم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد