رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

رادمهر

6 ماهگیت مبااااااااااررررررکککک

1390/8/14 12:51
نویسنده : مامان رادمهر
348 بازدید
اشتراک گذاری

سیب کوچولو 6 ماهه شد... بوق کوچولو 6 ماهه شد... نون خامه ای 6

ماهه شد niniweblog.com

6 ماهه که خونمون رو پر کردی از عطر بهشت... از عطر فرشته ها... 6 ماهه که من و بابا جون شدیم خوشبخت ترین آدمای روی زمین چون تو رو داریم.... الهی که همیشه شاد و سالم و سرحال باشی پسرم... خدای مهربون در پناه خودش حفظت کنه عزیزترینمniniweblog.com

دیگه کنترلت داره سخت می شه... اول اینکه هیچ رقمه پایه خوابیدن نیستی یعنی یه نفس می خوای آتیش بسوزونیniniweblog.com

دوم این که اگه بذارمت اینجا باید اونجا دنبالت بگردمniniweblog.com

سوم اینکه استاد شدی تو فوت کردن... غلت زدن از همه طرف... کمر زدن و پل درست کردن با اون قد و قواره فسقلیت... دست دادن با همه(فقط کافیه یکی دستشو بیاره جلو بگه دست بده...)، چرخیدن مثل عقربه ساعت... دنده عقب رفتن... تلاش برای بلند شدن روی دست و پا با هم... نشستن نصفه نیمه... و کلی شیرین کاری دیگه، آخه از بس دیشب آتیش سوزوندی و نذاشتی بخوابم الان منگم ...niniweblog.com

داری بزرگ می شی و منی که آرزو دارم تو زودتر قد بکشی و مرد بشی دارم حسرت اون روزی رو می خورم که تازه نافت افتاد...یادته؟ تو بیمارستان لاله بود...زردی داشتی و بستریت کرده بودن... اون موقع گریه می کردم اما الان حتی حسرت همونو دارم...niniweblog.com دلم برای نوزادیات تنگ شده... برای اون روزی که حلقه ختنه ات افتاد و انگار دنیا رو به من دادن آخه دیر شده بود و منم فکر می کردم حتما یه چیزی شده وگرنه باید تا حالا می افتادniniweblog.com

چقدر داره زود می گذره... انگار من دارم جا می مونم... آخه نمی خوام انقدر این روزات زود بگذره... من عاشقتم رادمهر...این یادت باشه...با تک تک سلول های بدنم عشق به تو رو حس می کنم... من مامانتم... عاشقتم... با تمام وجودم پشتیبانتم و بیشتر از زندگیم دوستت دارم... niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سمانه مامان کیمیا
14 آبان 90 19:39
6 ماهگیت مبارک عزیزمممممممم مامانش یه عکس میزاشتی ببینیم ایم گل پسرمون رو
خاطره مامان بردیا
15 آبان 90 13:06
6 ماهگی مبارک عزیزم.انشاء اله که همیشه سالم و سلامت باشی و سایه مامانی و بابایی بالای سرت باشه
مامان ماني
15 آبان 90 14:44
واييييييييي صوفي آتيشم مي زني با اين بيان شيرين و عاشقونه ات خداي من چقد زود گذشت اون روزا اون روزايي كه همش دعا مي كرديم خدا برات يه فرشته بفرسته تا بتوني ارتباطت رو با خدا برقرار كني الان همون لحظه است با خدا تماس بگير و هر چي دلتنگي داري بهش بگو راستي منو هم فراموش نكن رادي جونمو ببوووووس
مامان رانيا
19 آبان 90 17:32
مباركككككككككككككككككككككككككك هوارتا بوس قلمبه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد