رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

عاشقانه های من برای تو...

1390/8/22 10:24
نویسنده : مامان رادمهر
594 بازدید
اشتراک گذاری

رادمهرم امروز داره یه بارون ناز می یاد... صبح که داشتم می اومدم داشتی بیسکوییت مادر می خوردی و می خندیدی و مثل همیشه اممممممممم بهههههههههههniniweblog.com... تو چشمای نازت که نگاه می کنم یه دنیا عشق می بینم و شادی کودکانهniniweblog.com... دلم می خواد مثل یه کوه بایستم جلوت تا مبادا چیزی توی این دنیا اون خنده های قشنگ رو حتی برای لحظه ای ازت بگیره... وقتی کنارم نیستی همه اش فکر کنم الان خوبی... شادی... داری می خندی یا نه.... چقدر مادر بودن سخته... خیلییییییییی سختهniniweblog.com... نفسم به نفست گره خورده... تمام روز به این امید کار می کنم که بیام خونه و با تمام وجودم بغلت کنم... این دیگه چه مدلی از عشقه.... نه منطق می فهمه نه حرف حساب... حتی وقتی کنارتم هم دلم برات تنگ می شه... یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی می میرم... از این جا تا دم در هم بری دلشوره می گیرم.... واقعا دلشوره می گیرم... فقط وقتی بغلمی خیالم راحته... این که نمی شه اما من حریف این عشق نمی شم... رادمهرم من اینجام... کنارت... هستم تا همیشه پشتیبانت باشم و همراهت... رادمهر... پسرم.. بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی دوستت دارم... خدای مهربون در پناه خودش صحیح و سالم و خندون حفظت کنه عزیزترینمniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

سمرا مامان امیرحاسن
22 آبان 90 13:59
الهی آمییییییییییین مادر مهربان و خوش قلب
مامان رانيا
22 آبان 90 15:59
خدايي كي بيشتر از مامان عاشقت من كه اشك در امد
سارا
22 آبان 90 17:44
عزیزم خیلی خوب توصبف کردی ....مادر همینه دیگه ..هر چی بزرگتر میشن این فسقلی ها ما بیشتر وابسته میشیم
خاطره مامان بردیا
22 آبان 90 18:03
بیسکوئیت مادر نوش جونت باشه عزیزم واقعا که مامانی راست می گی.. مادر بودن خیلی سخته اما شیرین
خاطره مامان بردیا
23 آبان 90 18:42
تمام لذت عمرم در اين است / که مولايم اميرالمومنين است عيد شما مبارک
سمانه مامان کیمیا
23 آبان 90 19:11
چه احساس عمیقی حرف دل همه مامانا خدا بهت قوت بده عزیزم .....
خاله نوشی
28 آبان 90 11:24
خیلی جمله هات زیبا و با احساس بود امیدوارم همیشه سلامت باشی و مثل کوه پشت پسر گلت بمونی.
هدی مامان مبین
29 آبان 90 2:59
وایییی این چه عشقیه؟؟ چرا سیری نداره...چرا هرروز تازه تر و خواستنی تر میشه چرا ...خدایا شکر لایق مادر بودنیم عالی بود....
سپید مامان علی آقا
29 آبان 90 10:41
چقدر مادر بودن رو قشنگ به رشته تحریر در آوردی مادر بودن زیباست
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد