مثل کاسیاس...
نمی دونی خاله! رادمهر این ماشینو برداشت برد سمت دهنش بعد انقدر حرص زد که گازش بگیره از پشت رفت! کمتر از یه سانت مونده بود که سرش بخوره زمین مامانی مثل کاسیاس (كاسیاس دروازه بان تیم ملی اسپانیا و باشگاه رئال مادرید ) شیرجه زد و دو دستی سر رادمهر رو گرفت.... ای ول مامانی...
اینا دقیقا جمله هایی بود که دیروز سینا داشت برای من تعریف می کرد... حالا ببین با شیطنتات داری چی کار می کنی... وقتی سینا اینا رو برام می گفت تو دلم گفتم مامانی تو دریای عشقی... دریای فداکاری و محبت... ممنون که نذاشتی سر رادی رادان بخوره زمین... خدا رو شکر که شما هستین... خدا رو شکر...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی