رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

اولین خونه تکونی با رادمهر...

1390/11/23 13:10
نویسنده : مامان رادمهر
747 بازدید
اشتراک گذاری

تیتر رو داشتیniniweblog.com... چه شود... خونه تکونی با رادی رادان...niniweblog.com

اوه اوه... من و تو و بابا جون و احد آقا این چند روز تعطیلی رو به خونه تکونی گذروندیمniniweblog.com... از ٨ صبح احد آقا بیدار باش زد  سه تایی به صف شدیم ببینیم می خواد چی کار کنه.niniweblog.com .. اومدیم تمیز کاری کنیم دیدیم که رادی رادان اون وسط چهار دست و پا داره می ره ... کجا؟ صاف تو حموم که عاشقشه، آخه برای کارامون درش رو باز گذاشته بودیمniniweblog.com

... اومدیم وسلیه جا به جا کنیم دیدیم رادی رادان رفته زیر مبلی که رو

هواست و می خوایم زیرش رو جارو کنیم نسشته و داره با انگشتای پاش بازی می کنه(آخ من فدای اون انگشتای پات)niniweblog.com

 

اومدیم بوفه رو خالی کنیم دیدیم رادی رادان کمین کرده واسه وسایل توی بوفه...niniweblog.com

خلاصه از هر راهی که رفتین دیدیم تو چهار دست و پا اون وسطیniniweblog.com

... نتیجه این شد که وسایلتو جمع کردم و تحویل بابا جونی دادمت و یه راست فرستادمت پیش سینا و پارساniniweblog.com... تو هم که عاشق پسرخاله هاniniweblog.com

... خلاصه سه تایی خونه خاله بهاره رو فرستادین هواniniweblog.com

... غروب بابا جونی اومد دنبالتون و سه تایی تون رو آورد خونه خودمون تا اینجا رو هم بفرستین هواniniweblog.com... تازه یه نیرو کمکی هم رسید به نام آرین و خلاصه زحمت رو هوا فرستادن خونه رو با هم کشیدینniniweblog.com

اون شیطونکا با هم بازی می کردن و بالا و پایین می پریدن تو هم اون وسط از خنده غش کرده بودی و جهار دست و پا دنبالشون می رفتی... niniweblog.com

قربون کوچولوییات، انقده دوست دارم دویدن و بازی کردنت با بچه ها رو ببینم... انقدررررررررر که نگو...niniweblog.com

فدات شم عزیزممممم... اینم شد اولین خونه تکونی با رادمهر...niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

خاله نوشی
23 بهمن 90 15:04
نگران نباش مامانی تا چند سال دیگه رادمهر جون کلی تو خونه تکونی بهت کمک میکنه . خاله فداش شهههههههههههههههههههه
شاپرک مامان مهدی
23 بهمن 90 22:29
ههههههههههههههههههههه خدا به داد ما پس برسه با خوبه رادمهر پسر خاله داره ما چی کار کنیم ایشالله سال دیگه به مامانت حسابی کمک می کنی
آمنه
24 بهمن 90 1:24
چه وبلاگ خوشگلی واسه فرشته ات درست کردی مامان بانو
خدا حفظش کنه



ممنون دوستم...لطف داری
ملودی
24 بهمن 90 10:38
خونه تکونیییییییییییییی... تو بگو یه دست شویی رفتن ساده.... هر دوتاش با وجود یک بچه بازیگوشی که مثل رادار مدام داره تو رو رصد میکنه کاریست غیر ممکن
مامان رانيا
24 بهمن 90 12:59
قربون اين شيطونك كه همش مي خواد به مامن و باباش كمك كنه
سپید مامان علی
24 بهمن 90 18:18
خونه تکونی با این وروجکها چه حالی میدهههههههه....هر کاری رو باید چندین بار انجام بدید...هههههههههه....بخورم این رادی جون که همه جا حضور داشته
خاطره مامان بردیا
24 بهمن 90 20:38
به به خونه تکونی با رادی رادان چه شود؟!! پس حسابی خسته نباشید
خاطره مامان بردیا
24 بهمن 90 20:39
راستی بردیا هم عاشق حمومه.. همش آمار داره که کی درش باز می شه. خدا نکنه لای در حموم باز مونده باشههههههههههههههههه
سمرا مامی امیرحاسن
25 بهمن 90 9:01
فدای این پسر ناز که هرچی خونه تکونی کنه بازم کمه آخه مامی صوفی نیاز داره به خونه تکونی این گل پسرمافدای این شیرین کاریهات رادمهرم
مامي گل
25 بهمن 90 13:39
قربون اين شيرين كاريات عزيزم دستت درد نكنه خسته نباشي پسرم
سمانه مامان کیمیا
29 بهمن 90 17:08
ههههه کلی خندیدم از دستش چه شیطونی شده
هدی مامان مبین
30 بهمن 90 11:49
رادمهر خاله بعدش لطفا بیا اینجا با مبین یه خونه امونو بتکون اساسیییییییییییییییی من فدای شیطنتهات.......عزیز دلمممممم عاشق اون عکس پست قبلی امممممم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد