رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

شب عید...

1390/12/6 9:55
نویسنده : مامان رادمهر
829 بازدید
اشتراک گذاری

عاشق شب عید بودم و هستمniniweblog.com... اون موقع ها نزدیک عید که می شد هی به مامانی می گفتیم بریم خرید...بریم خرید... مامانی هم همیشه می گفت می ریم بذارین مغازه جنس جدید بیارن... و من همیشه می پرسیدم پس کی جنس جدید می یارن؟ می گفت: شب عید...niniweblog.com

 شب عیدم تو خونه ما از اول اسفند شروع می شد تااااا لحظه سال تحویل که دیگه خود عید بود... من عاشق اون خریدای قشنگ بودمniniweblog.com

... مامانی و بابایی ما رو می بردن خرید و ما از کفش و جوراب بگیر تا انواع لباس و کیف و حتی اسباب بازی نو برای خودمون می گرفتیمniniweblog.com

... من همیشه اون موقعی که می خواستم کفش و کیف بخرم می دویدم کفش و کیف بزرگترا رو هم نگاه می کردم بعد همیشه به مامانی می گفتم مامان اینا قشنگنا... یه دونه برای خودت بگیر... و مامانی همیشه می گفت باشه... اما هیچ وقت نمی گرفت...niniweblog.com

 

 من هیچ وقت اون موقع ها نفهمیدم که چرا موقع خرید شب عید مامانی و بابایی با این که تقریبا بیشتر موقع ها چیزی برای خودشون نمی گرفتن چرا انقدر خوشحالن و می خندنniniweblog.com

... من اون موقع ها نمی فهمیدم چرا وقتی ما خریدامون رو می یاریم خونه و همه رو پهن می کنیم و دورش جمع می شیم چرا انقدر بابایی و مامانی کیف می کننniniweblog.com

من همیشه از خودم می پرسیدم مگه می شه عید بیاد و آدم کفش نو نخره اما بازم شاد باشه؟ چرا مامانی و بابایی با این که کفش نو نخریدن اما بازم خوشحالن؟ ... من اون موقع ها هیچی نمی فهمیدم...niniweblog.com

 

اون سالها من یه دختر کوچولوی شاد پر از رویا بودمniniweblog.comو امروز در آغاز سال ٩١ یه مامان عاشق و نگرانniniweblog.com

...اون موقع ها بوی کفش نو منو مست می کرد... و امروز فقط شادی توniniweblog.com

 حالا می فهمم چرا مامانی و بابایی در تمام مدتی که ما خرید می کردیم انقدر خوشحال بودن، چون هیچ لذتی بالاتر از دیدن شادی و خوشی فرزند نیست...niniweblog.com

حالا می فهمم که چرا هیچ وقت برای خودشون یه خرید مفصل نمی کردن، چون ما حساب همه پولای بابایی رو می رسیدیم و دیگه چیزی برای خودشون نمی موند...niniweblog.com

حالا می فهمم چرا وقتی ما خریدامون رو پهن می کردیم وسط خونه، اونا کیف می کردن... آخه آدم وقتی می بینه بچه اش از خریدی که براش کرده لذت می بره دلش غنج می ره...niniweblog.com

 

حالا دیگه خیلی چیزا رو می فهمم... بابا جونی دیروز برات یه فرفره اسپایدر من گرفته...انقدر خوشگله که منم باهاش بازی می کنم... آهنگ می زنه...چراغ داره...اوووه کلی با فرفره های بچگی های من فرق داره... دیدم اومده خونه خوشحال و خندون می گم چیه؟ می گه برای رادی رادان خرید کردم...یهو یاد بچگیم افتادم... آره همه مامان و باباها وقتی واسه بچه ها شون خرید می کنن ذوق زده می شن...niniweblog.com

از امسال هر سال، سال توئه... و من و بابا جونی می خوایم  از خرید برای تو نهایت لذت رو ببریم و این یعنی بهترین چیزی که شب عید می تونه یه مامان و بابا رو خوشحال کنه.niniweblog.com

به امید مهربونیای تو ای از همه مهربون تر...niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامی امیرحاسن
6 اسفند 90 10:59
صوفی عزیز.....صورت ماه رادمهر گلم رو از طرفم ببوس.......خیلی مراقبش باش .......عید پراز شادی و تندرستی و خوشحالی رو براتون آرزو میکنم
مامي گل
6 اسفند 90 11:26
كلي كيف كردم از خوندنش مرسي اشكم در اومد هههههه رادي رادان گلم رو ببوس
هدی مامان مبین
6 اسفند 90 11:52
قشنگ بود....یعنی عالی بود مثل همیشه مثل تو مثل رادمهر که هردوتون رو یه جور دیگه دوست دارم.....ببوس رادمهر رو رادی رادان مامانی رو ببوس....
مامان کاوه
6 اسفند 90 13:15
ایشالله که سایه این بزرگترهای مهربون سالیان سال رو سر هر دوتون باشه عزیزم................ حس قشنگیه که بزرگترها باشن و براشون بنویسی............. خدا قوت تا میتونی براشون بنویس و قدرشونو داشته باش.................... میبوسم روی ماه پسر گلمونو.........
سمیرا مامان آنیتا
6 اسفند 90 13:29
راست میگی عزیزم اما من برای خودم هم کلی خرید کردم به همون اندازه بچگی ذوق داشت
cupid
7 اسفند 90 19:43
چقدر قشنگ بود اینایی که یاد آوری کردی . دلم هم شاد شد هم گرفت
خاطره مامان بردیا
10 اسفند 90 21:41
دست همه مامان و باباهای مهربون دنیا درد نکنه که همیشه ببشتر از هر چیزی به فکر شادی بچه هاشون هستند . دست بابایی مهربون رادی رادان هم درد نکنه .فرفره ات مبارک باشه رادی جون
سپید مامان علی
21 فروردین 91 17:13
باز هم مثل همیشه با خوندن مطلبت کلی حال کردم و اشک ریختم....انشاءالله همیشه خوشیهای فرزند دلبندتان رو ببینید....روی ماه رادمهر جونی رو از طرف من ببوس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد