رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

رادمهر... خاله ندا... مامانی

1390/12/28 11:19
نویسنده : مامان رادمهر
900 بازدید
اشتراک گذاری

رادی رادانم تو ٢ هفته پیش خاله ندا بودیniniweblog.com... طفلکی تو رو یه لحظه هم از خودش جدا نمی کرد مبادا بلایی سر خودت بیاریniniweblog.com... خاله امانت دار بی نظیریه... کارش حرف نداشت... روز آخر هم که می خواستم از خونه خاله بیارمت کلی گریه کرد!niniweblog.com

می گفت حالا از فردا کی سوپشو تو صورت من فوت کنه!!niniweblog.com

کی از میز پذیرایی بره بالا و منم هواشو داشته باشمniniweblog.com

کی جا انگشتای کوچولوش رو بندازه روی تلویزیون وniniweblog.comخلاصه که دل خاله رو برده بودی... اما نکته جالب و غم انگیز این بود که از روزی که مامانی رفت تو غیر از شیر و سیب هیچی نخوردی... همه چی رو فوت می کردی بیرون...انگار اعتصاب غذا کرده بودی و حالا که مامانی به سلامتی برگشت تو دوباره شدی همون رادی رادان خودمون....niniweblog.com

 

فکر نمی کردم انقدر به مامانی وابسته باشی... وقتی مامانی برگشت هی می رفتی جلوی پاش و می نشستی سر راهش و دستاتو باز می کردی تا بغلت کنهniniweblog.com

مامانی هم دیگه نمی دونست چه جوری باید تو به خودش فشار بده که بلایی سرت نیاد.... تو سفر هر وقت باهاش حرف می زدیم اول از همه حال تو رو می پرسید... حالا هم که اومده چمدونش کلا مال تو و سینا و پارساست... من و خاله ها هم که هیچی... چه کاریه آخه...niniweblog.com

 

خدایا شکرت که مامانی صحیح و سالم برگشت پیش خودمون... niniweblog.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

هدی مامان مبین
28 اسفند 90 17:03
رادمهری پیش خاله ندا خوش گذشت فدات شم؟؟ معلومه به خالهدبیشتر خوش گذشته.... دستش درد نکنه داداشی تو هم که مثل مبین یه خاله ندا داری... خدا مامانی رو برات نگه داره عزیز دلممممم زیارتش قبول...
سپید مامان علی
21 فروردین 91 17:28
رادی جون پیش خاله نداش کلی کیف کرده....اما دلتنگ مادر بزرگ جونش بوده...خوش به حال رادی جون که کلی سوغاتی خورده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد