رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره

رادمهر

رادی رادانم یک ساله شد...

1391/2/13 11:09
نویسنده : مامان رادمهر
575 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 13 اردیبهشت سال 1391... دقیقا یک سال پیش تو یه همچین روز قشنگی راس ساعت 12 و 43 دقیقه تو گریه زندگی سر دادی...

یک سال پیش تو یه همچین روزی من و بابا جون صبح اول وقت بیدار شدیم و تند تند آماده شدیم و همراه مامانی اومدیم بیمارستان لاله... بقیه هم خودشون اومدن... منو از بابا جون و بقیه جدا کردن و رفتیم تو بخش... اولین سرم به دستم زده شد... خانم فیلمبردار با دوربینش اومد...من باهات خیلی حرفا داشتم بزنم اما اشک نمی ذاشت... تو تمام دیشب رو لگد زده بودی و حالا تو شیمکم خواب بودی... صبر کردیم تا ساعت 12 که خانم دکتر صافی اومد... منو بردن نه ببخشید ما رو یعنی من و تو رو بردن تو اتاق عمل... من نمی خواستم وقتی تو گریه زندگی سر می دی خواب باشم... می خواستم اولین نفری باشم که می بینمت... برای همین فقط از کمر به پایین سر شدم... دکتر جوان می خندید که من نترسم...من نمی ترسیدم فقط هیجان داشتم... نه درد می فهمیدم نه چیزی می دیدم نه می شنیدم فقط به تو فکر می کردم... دکتر جوان می گفت کوچکترین سوزن سری کمر رو برات استفاده می کنم تو چرا انقدر لاغری... می خندیدم می گفتم دکتر هر کاری می کنی بکن فقط بدو... کلی با دستیارش خندیدن... من درد سوزن توی نخاعم رو نفهمیدم... فقط زیر لب دعا می کردم برای همه اونایی که اون پشت بهم گفته بودن التماس دعا... بعد منو خوابوندن.. هر دو تا دستامو بستن... فشارم پایین می اومد ...دکتر جوان هی بالای سرم اینور و اونور می رفت هی حرف می زد که مثلا حواسم پرت شه اما من همه حواسم به تو بود... دیگه پاهام تکون نمی خورد... سری نخاع کار خودشو کرد... دکتر صافی اومد و تو یه چشم به هم زدن شکم منو با یه چاقو تیز و خوشگل به دوقسمت مساوی تقسیم کرد... من انگار تو این دنیا نبودم...فقط دعا...دعا...دعا... پروردگارا فرزندم رو به من ببخش... خدایا کمک کن... و بعد درست موقعی که موذن گفت الله اکبر... تو با صدای بلند به این دنیا سلام کردی... چه صدای گریه قشنگی... الله اکبر از این مخلوق زیبای خدا... شهادت می دم که خدایی جز خدای یگانه نیست... اویی که فرشته ای به این زیبایی را در بطن من حقیر قرار داد... بی اختیار دستام رفت به سمتت اما بسته بودن... نشد بغلت کنم ...هر دومون با هم گریه می کردیم... خانم دکتر گفت تو انقدر لاغری که کار من زود تموم شد... اینم پسرت... وای خدا فرزندم... پسرم... گوشه دلم ... عزیزترینم... قدمت مبارک عزیزممممم... خوش اومدی...

خانم پرستار صورت نازتو چسبوند به صورت من... من با اشکام صورتتو شستم... با گونه هام نوازشت کردم... فکر کنم هزار بار بوسیدمت... تو هر دوتا دستات تو دهنت بود...با تمام قوا می مکیدی شون... خدایا شکرت.. خدایا شکرت... 

خانم فیلمبردار کلی ازمون عکس گرفت... فیلم گرفت... امروز بهترین روز دنیاست...

تو رو بردن پیش همه اون نگاه های مهربون و نگرانی که برای دیدنت لحظه شماری کرده بودن و منم بردن تو ریکاوری... بعد از نیم ساعت هر دو با هم تو بخش بودیم و من داشتم به تو شیر می دادم...

وای خدا این فرزندمه... خدایا بر من رو سیاه حقیر منت گذاشتی... خدایا بزرگورای کردی مثل همیشه... خدایا شرمنده و خجالت زده ام کردی مثل همیشه...

خدای خوبم، خدای مهربونم... فرزندمو در پناه پر مهر خودت حفظ کن... خدایا کمک کن تا من امانت دار خوبی باشم... خدایا رادی رادانمو به خودت سپردم....

شیرینم...رادانم... عزیزترینم... به این دنیا خوش اومدی... قربون اون قدمای کوچولوی قشنگت... حالا من یک ساله که مامانم... یک ساله که تو خونه مون فرشته هی میرن و میان و فقط تو میبینیشون...از اون خنده های خود به خودیت فهمیدم...وقتی که با خودت می خندی و غش می کنی...

امروز تولدته... امروز تو یک ساله شدی... عزیزترینم الهی که 120 ساله بشی... در پناه لطف خدای مهربون شاد و سلامت و پرافتخار زندگی کنی و من و بابا جون هم از بالندگیت لذت ببریم.   

 

رادمهر یک ساله

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

هدی مامان مبین
13 اردیبهشت 91 10:16
اینبار نوبت تو بود....اشکم رو در اوردی
الهی من فدای این پسر بشم....قدمهات پر خیر و برکت...زندگیت پر از نوای الله اکبر و نور اذان...راهت خدایی و تنت سالم...
تولدت مبارک رادمهر....شیرین ترین پسر دنیا....و یه تبریک مخصوص برای یکسال پدر و مادر بودنتون.....به مهربانترین های زندگی رادمهر....میبوسمت رادمهر خاله



قربونت اشکات دوست مهربونم... دوستت دارمممم
خاله نوشی
13 اردیبهشت 91 11:25
وای دوستم چقدر زیبا اومدن عزیز دلت رو توضیح دادی راستش منم اشکم دراومد. رادمهر جونم تولدت مبارک انشاالله زیر سایه مامان و بابا زندگی شادی داشته باشی
مامان ماني
13 اردیبهشت 91 11:54
صوفي تو هميشه با نوشتنت آدم رو به اشتياق مياري
عزيزم منم در شادي تولد پسرت سهيمم و بودنش در كنارتون رو بهت تبريك مي گم
انشا اله هميشه و هميشه در كنار هم باشين و سايه تون بالا سرش باشه

رادي جون تولدت مبارك عزيزممممم اين بوسه ها از طرف خاله مريم تقديم به تو
اين گل رو هم علي الحساب داشته باش تا من كادوي اصلي تو تقديمت كنم



فدای مهربونیات عزیزممممم... دوست دارم
cupid
13 اردیبهشت 91 12:07
رادمهر عزیزم. کوچولوی قهرمان اولین سالگرد تولدت هزار بار مبارک باشه .
از اعماق دلم آرزو می کنم همیشه شاد و خندون و پر از آرامش باشی و از پس همه ی چیزهایی که در پیش داری بر بیای و همه ی سختی های زندگی رو با روحیه شاد و هوش سرشارت بزنی کنار



آاااامیننننننننننننن...مرسی
سپید مامان علی
13 اردیبهشت 91 13:40
تولد رادی رادان مبارک باشه......چه خاطره زایمان قشنگی...اشکم در اومد....انشاءاللله زیر سایه پدر و مادرش زندگی پربرکت و با عزتی داشته باشه
مامان رانيا
13 اردیبهشت 91 13:59
تولدت مبارك
سمیرا مامان آنیتا
13 اردیبهشت 91 14:28
تولدت مبارک رادمهر خوشگلم .. آقای کوچولوی یکساله ... صد سال زنده باشی
صوفی جونم خاطره زایمانت خیلی زیبا بود .. منو یاد خودم انداخت


خدای مهربون آنیتای نازنینت رو برات نگه داره دوستم
مامان طاها
13 اردیبهشت 91 17:00
تولدت مبارک عسیسم
پسر قشنگ و وبلاگ پر محتوایی دارین
اگه دوست دارین عکسه نی نی تون تو آلبوم عکس نی نی های بهاری باشه
آدرس یکی از عکسهای آپلود شدشو برام بزارید با افتخار میزارمش تو آلبوم عکس نینیهای بهاری


مرسی دوستم...
ملودی
14 اردیبهشت 91 12:00
وای تولد مبارک رادمهر کوچولوی نازنین.... امیدوارم سالهای طولانی با سلامتی و شادی زیر سایه بابا و مامان مهربونت بزرگ بشی ... بوس به روی ماه خوشگلت پسرک بهاری
خاطره مامان بردیا
14 اردیبهشت 91 15:26
انشاءاله 120 ساله شه. انشاءاله خدای مهربون همیشه رادی رادان و واست حفظ کنه بسیار بسیار از خواندن خاطره زایمان گریه کردیم


آخی...قربون اشکات دوستم... الهی که همیشه بخندی...


مامي گل
17 اردیبهشت 91 15:20
واااااي كه چقدر خوشگل بود ايشا... زير سايتون بزرگ بشه و شاهد موفقيتهاش باشين
سحرناز
18 اردیبهشت 91 9:33
سلام صوفي جوننننننن
تولد رادمهر عزيز رو بازم تبريك ميگم خاطره زايمانت خيلي قشنگ بوددددددددددددد
خيلي خوبه كه فيلمبرداري كردي عزيزم خيلي فيلم قشنگيه مطمئنم به بهترين خاطره عمرت تبديل شده


مرسیییییییی دوستم...
شاپرک مامان مهدی
20 اردیبهشت 91 13:22
مبارک باشه تولدتاقا کوچولو ایشالله همیشه خوشبخت باشی زیر سایه پدر مادر
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد