رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

فکر کنم داری بزرگ می شی...

1391/2/30 15:05
نویسنده : مامان رادمهر
588 بازدید
اشتراک گذاری

تازگیا هر چی می گم متوجه می شی... می گم رادمهر توپتو بیار، می ری با توپ می یای... می گم دست نزنی جیزه، انگشتای کوچولوت رو تو هم قفل می کنی و تو هوا تابشون می دی و منو نگاه می کنی، منتظر یه اشاره ای که با سرعت نور بری سمت جیز... می گم بابا کو؟ سرت رو برمی گردونی طرفشو بهش می خندی...

این حرف فهمیدن یه آپشن جدیده که فکر کنم از یک سالگیت به بعد روت نصب شده چون تا قبلش اینقدر دقیق نبود ...

تازگیا رو نوک انگشتای پات بلند می شی و هر چی روی کابینت و میز و میز آرایشو ایناست می کشی پایین...

دیگه دوست نداری روی زمین باشی... ارتفاعات رو بیشتر می پسندی برای همین یا بالای مبلی یا بالای میز...

عاشق فالوده شیرازی شدی... اونم با لیمو ترش... دیروز با هم خوردیم...چقدر چسبید

یه کار رو خیلی دوست داری... اونم این که یه دستمال مرطوب بگیری دستت و اسباب بازی هات مخصوصا چهار چرخه ات رو تمیز کنی... چقدرم یا دقت این کار رو می کنی...

از بازی تو پارک سیر نمی شی... پنج شنبه رفتیم پارک سرکوچه... انقدر بازی کردی که آخر شب روی کیف من خوابت برد...

با تو هر روز زندگیم یه شکله... دیگه تازگیا حوصله ام سر نمی ره...از بس که تو هر روز یه برنامه برامون جور می کنی...

منم دارم با تو بزرگ می شم... چی کیفی داره...به هوای تو هر روز تو یه اسباب بازی فروشی ام... تو فروشگاه های بزرگ به جای این که برم سراغ وسایل خونه و آشپزخونه بابا جون رو می برم سمت اسباب بازی ها... همه شون رو هم با دقت نگاه می کنم... به هوای تو سوار تاب می شم و تو رو روی پام می ذارم و با هم تاب می خوریم... به هوای تو می رم بالای سرسره بزرگا و با هم می یایم پایین... به هوای تو... آخ که من فدای تو و هوات عزیزترینمممممممممممم

هیچ جا رو مثل پارک ارم دوست نداری... با هم کلی بازی های کودکانه اش رو سوار شدیم... اسب چرخون... قوی روی آب... تاب کوچولو و.... منم پارک ارم رو دوست دارم برای همین به هوای تو مدام می ریم اونجا...

اینم رادی رادان بعد از پارک:

رادمهر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله نوشی
30 اردیبهشت 91 16:26
اخه مامان جونم دارم بزرگ میشم خوب معلومه که هر روز عاقل تر از روز قبل شم.

ولی خودمونیم خوب به هوای رادی خوشگله میری بازی میکنی و سوار تاب و سرسره میشی هاا


ههههههه... پیش خودمون بمونه
سمیرا مامان آنیتا
31 اردیبهشت 91 9:26
l من قربون اون آپشن جدیدت بشم
خیلی خوبه این روزها .. همش داریم بازی میکنیم و شیطونی .. فکر کنم یاد بچگی هامون افتادیم


دقیقا... به اسم این وروجکا به کام خودمون
cupid
31 اردیبهشت 91 11:39
ها ها ! عالیه! همه یه طرف اون چهار چرخه تمیز کردنش یه طرف !
هدی مامان مبین
3 خرداد 91 10:10
منم فکر کنم شماها دیگه دارید بزرگ میشید
عاشق همه ی کاراتم باهوش کوچولو....مخصوصا اون دستمال مرطوبت که مبین به سر و صورتش میماله و از خنکیش خوشش میادصوفییییییییییییییییی اینجا خوندم...با همسرم رفتیم پارک و تاب بازی و سرسره بازی با مبین رو تجربه کردیم....اخ کیف داد...................ممنون ما هم بچگی کردیم...خدا نگهشون داره....ببوسش


ههههههه...خوب کردین به هوای اینا بازی کردن خیلی کیف می ده... قربونش برم که دستمال مرطوب رو می ماله به صورتش...بووووووس
خاطره مامان بردیا
4 خرداد 91 19:16
الهی فداش شم با اون آپشن جدیدش
سپید مامان علی
7 خرداد 91 10:12
ای جانم...آپشن جدید مبارک مامانی و پسملی چه کیفی می کنند با هم...دددر میرند و بازی میکنند...انشاءالله همیشه خوش باشید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد