تو زندگی کن تا من زندگی کنم
تو بخند تا من برات غش کنم، تو قدم بردار تا من فدای قدم هات بشم، تو غذا رو از توی بشقاب کوچولوت بردار و بذار دهنت تا من از شادی دست بزنم، تو با انگشت کوچولوت منو نشون بده و بگو ماما تا من برم تا عرش و برگردم، تو از مبل و میز بالا برو تا من به شیطنت هات افتخار کنم، تو دستای کوچولوی نازنینت رو با طرف من باز کن تا من برای در آغوش گرفتنت خودمو هلاک کنم، تو دستت رو بذار زیر چونه منو و سر منو به طرف تابت برگردون و تاب نشون بده که یعنی بیا تاب سواری تا من دلم غنج بره از این همه شیرینی، تو گوجه فرنگی رو تو مشت کوچولوت سفت بگیر و محکم فشار بده به لبات و همه جونت رو گوجه ای کن تا من از ته دل بخندم و بازم بهت گوجه بدم...
رادانم تو زندگی کن تا من زندگی کنم...
خدای خوبم در پناه خودت حفظش کن؛ صحیح و سالم، شاد و سرحال...
آااااااااااامین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی