سلام صبح روشن من...
امروز از خواب که بیدار شدی تو تختت ایستادی و گفتی س... یعنی سلام...اومدم بهت بگم:
سلام صبح روشن من...
سلام نوید روزهای خوب من...
سلام زیبای شیرین من...
سلام گوشه دلم...
سلام عزیزترینم...
سلام رادی رادانم...
سلام...
چقدر دارم از بزرگ شدنت لذت می برم... انقدر دلم می خواد زودتر ازت یه جمله کامل بشنوم؛ انقدر که تو خواب دیدم داری باهام حرف می زنی... دوست دارم این کلمه گفتنای شیرینت زودتر بشن جمله ... وقتی به انگور می گی انگوم یا به ساعت می گی ساعه من دلم ضعف می ره...خب مامانم دیگه، بهم حق بده... حالا هم یاد گرفتی دستت رو به جای سینه می ذاری رو شکمت و می گی س... منم کیف می کنم، کیف مادرانه، از اون لذت های ناب که با هیچ رقم و عددی نمی شه محاسبه اش کرد...
سلامت باشی همیشه نازنین شیرینم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی