رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

سلام صبح روشن من...

1391/7/26 11:36
نویسنده : مامان رادمهر
312 بازدید
اشتراک گذاری

امروز از خواب که بیدار شدی تو تختت ایستادی و گفتی س... یعنی سلام...اومدم بهت بگم:

سلام صبح روشن من...

سلام نوید روزهای خوب من...

سلام زیبای شیرین من...

سلام گوشه دلم...

سلام عزیزترینم...

سلام رادی رادانم...

سلام...

چقدر دارم از بزرگ شدنت لذت می برم... انقدر دلم می خواد زودتر ازت یه جمله کامل بشنوم؛ انقدر که تو خواب دیدم داری باهام حرف می زنی... دوست دارم این کلمه گفتنای شیرینت زودتر بشن جمله ... وقتی به انگور می گی انگوم یا به ساعت می گی ساعه من دلم ضعف می ره...خب مامانم دیگه، بهم حق بده... حالا هم یاد گرفتی دستت رو به جای سینه می ذاری رو شکمت و می گی س... منم کیف می کنم، کیف مادرانه، از اون لذت های ناب که با هیچ رقم و عددی نمی شه محاسبه اش کرد...

سلامت باشی همیشه نازنین شیرینم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

سپید مامان علی
26 مهر 91 13:44
ای جااانم که س میگی عسلم....مامانی دیگه کم کم آرزوت به واقعیت تبدیل میشه و پسرمون جمله میگه
م
26 مهر 91 16:05
وااای مردم از خنده که جای رو سینش دستش رومیزاره رو دلش تصورش خیلی باحاله فداش شم
هدی مامان مبین
27 مهر 91 3:21
قربون س گفتنت.... ایشالابه زودی میگه مامان دوستت دارم.... وایییییییییییییییی یعنی ادم ضعف میکنه.... رادمهری...سلام عزیز دل خاله...
مامان کاوه
27 مهر 91 14:57
صوفی جون همینکه س اومده صبر کن بقیه رو هم میگه ...بعد مواظب باش از پرواز زیادی ارتفاع نگیری.... منکه بعد از شنیدن هر کلمه یا شبیه جمله احتیاط و فراموش میکنم.....
خاطره مامان بردیا
28 مهر 91 20:18
قربون این پسملی برم من که انقدر باهوشه
مامان نوشی
7 آبان 91 11:16
سلام به روی ماهتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت قربون کلمه گفتنات عزیزمممم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد