o مثبت من
تازه فهمیدم تو هم مثل من و بابا o مثبتی... برای دندون پزشکی باید آز خون می دادیم مثل همیشه مامانی بار منو سبک کرد ... جواب آز اومد و فهمیدم رادمهر من گروه خونی اش مثل ماه تولدش بیسته بیسته...
من عاشق اون صورت نازتم که موقع خون گرفتن پر از التهاب بود... عاشق اون نگاه قشنگت که با یه ساعت مچی قرمز برق شادی زد و با کیف بستی اش به مچ کوچولوت... ساعت رو مامانی یواشکی داد به آقای دکتر که بهت جایزه بده... منو که دیدی داد زدی مامان ببین آقای دکتر بهم چی داد!
دستش درد نکنه از پسرک من با حوصله خون گرفت آقای دکتر...
خدایا دلم قرصه به تو... دست من و پسرکم رو ول نکنی...
خدایا دوستت دارم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی