دوستای رادمهر
_: رادمهر این همه وسیله برای چی جمع کردی تو کیسه؟
_: داریم با عمو فنگلا و ای گس و رضا میریم سفر!!!!!!!
_: رضا کیه؟
_: دوستمه!!!
_ ای گس کیه؟
_: برامون آشپزی می کنه منم چای میریزم!!!
_: آهان... عمو فنگلا رو هم که از قدیم می شناسم...
این بخشی از مکالمه خنده دار من و تو بود تو خونه. یعنی من عاشق این دوستای تخیلی تو هستم؛ بعضی وقتا میبینم ماشینتو برگردوندی روی زمین و داری با رضا تعمیرش می کنی... از حرفایی که با خودت می گی متوجه می شم که تو رضا و الان مشغولین تعمیر ماشین هستین
بعضی وقتا هم با عمو فنگلا تلفنی صحبت می کنی
منم میام و خودمو قاطی ماجراهای تو می کنم بعد تو گوشی رو می دی به من و می گی بیا با عمو فنگلا صحبت کن؛ منم باهاش همچین حرف می زنم که انگار رفیق خانوادگیمونه :)))))
خدا حفظت کنه گوشه دلم... برای تک تک شادی هایی که به ما دادی ممنونم
خدایا برای این همه قشنگی و شادی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم