رادی رادان و تانکش
امروز دوستام می گن چرا انقدر له و لورده ای؟ می گم: این رادی رادان ما یه تانک داره که شب تا و صبح تا شب باهاش از رو من رد می شه... تازه رد که می شه دنده عقب می گیره دوباره می یاد از اول... قربون شیطونیات... قربون نق زدنات... قربون اون نگاه معصومت که می دونی باهاش چه جوری من و بابا جون رو ... کنی؛ نمی خوای دو دقیقه به مامان درب و داغونت مرخصی بدی؟ خوب موتور اون تانکت رو دو دقیقه خاموش کن مگه چی می شه؟ می خوام یه حرف کاملا مادرانه برات بگم: تو شیرین ترین... خوشمزه ترین و خوشمل ترین پسر دنیایییییی ...
نویسنده :
مامان رادمهر
10:32