رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

14 ماهگیت مبارک عزیزترینمممم

1391/4/13 10:40
نویسنده : مامان رادمهر
628 بازدید
اشتراک گذاری

میوه دلم، عزیز دلم، عزیزترینم امروز ١٤ ماهه شدی و من انقدر غرق در تماشای دیدن روی ماهتم که فراموش کردم تو روز به روز داری مستقل تر و بزرگ تر می شی...

وقتی خیلی ازم آویزون می شی و حتی نمی ذاری یک آن به حال خودم باشم گاهی اوقات خسته می شم ولی از اون طرف هر وقت می بینم واسه خودت داری مستقل می شی و هر روز بیشتر روی پای خودتی ته دلم می لرزه...

١٤ ماهه که تو خونه مون بوی صابون و لوسیون بچه می یاد و من وقتی در خونه مون رو باز می کنم یه جوری نفس می کشم که همه این بوهای خوب رو یهو مال خودم کنم بعدشم می گم آاااخیییش چه عطری دارن فرشته ها...

١٤ ماهه که یه دونه چایی رو تنهایی تا آخرش نخوردم مگر این که جایی بودم که تو نبودی... آخه اون موقع که نوزاد بودی انقدر دیر می خوابیدی و زود بلند می شدی که وقت نمی کردم برم یه چایی بخورم حالا هم که کی جرات داره چایی بخوره و به تو نده...

١٤ ماهه که تمام فکرم و ذهنم و قلبم شده رادی رادانم... فرزندم... بچه ام...

١٤ ماهه که همه چی در زندگیم تغییر کرده... همه چیز... من دیگه خودم نیستم، حتی بعضی وقتا خودم رو هم از یاد می برم؛ مگه می شه همه حواست به یه نهال کوچولو باشه و بازم به فکر خودت باشی؟

١٤ ماهه که فهمیدم بوی خوش اصلا به چی می گن...می دونی به چی می گن؟ به عطر زیر گردن تو... وایییییی یعنی خوشبوتر از اون هم مگه هست؟

١٤ ماهه که فهمیدم زیبایی یعنی چی؟ برای من مادر زیبایی یعنی روی ماه تو....

١٤ ماهه که...

انقدر حرف برای این ١٤ ماه هست که نگو... بذار یه کمیش تو دلم بمونه فقط و فقط برای لحظه های خلوت خودت و خودم...

تو الان مثل یه مرد راه می ری ... کله و شیمک جلو د برو که رفتی....

تو خوراکی ها از دلستر و زیتون و سبزی و میوه و گوجه فرنگی دل نمی کنی... چوب شور اونم از نوع کنجدی رو خیلی دوست داری... کیک زیاد دوست نداری... حلوا ارده دوست داری... خیار می بینی غیر قابل کنترل می شی... از سرلاک ها زیاد خوشت نمیاد اما عاشق دنتی...

تازگیا گوشی منو برمی داری و میذاری رو گوشت و بلند می شی راه می ری و با خودت حرف می زنی... کنترل تی وی رو برمی داری و کانال عوض می کنی... با همه چیز بازی می کنی غیر از اسباب بازی هات...

اوووو رو از همه بیشتر دوست داری... جارو شارژی مونه بیچاره... تو رو که میبینه ناخناشو می جوه از بس که تو کشیدیش اینور و اونور....

من از تو هر چقدر بگم و بنویسم کمه... برای من تو همه دنیایی... همه دنیا...

شیرین من، نازنینم، عمر من در پناه مهر یزدان مهر آفرین شاد باشی و برقرار...

آاااااااااااااامین 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سمیرا مامان آنیتا
13 تیر 91 11:16
14 ماهگیت مبارک آقا خوشگله
خیار رو چطوری میخوری ؟ آنیتای ما بلتتتتت نیست
آخ از این بوی خوبی که میدن .. من دلم نمیاد انیتا رو ببرم حموم میگم حیفه آخه


سمیرا جون پوست می کنم می دم دستش مثل هویج... گاز گاز می کنه...دو تا می خوره بقیه اش رو چرخ کرده تحویل من می ده... آخ قربون اون آنیتا با اون بوش
هدی مامان مبین
14 تیر 91 17:23
الهی فدای این پسر کوچولوی 14 ماهه بشم من
اره دارن مستقل تر میشن...
مبین هم عاشق چایییییییییییییییییی
چقدر خوشم میاد از خوراکی های مورد علاقه اش مینویسی...باید منم بنویسم...
ببوس رادمهری رو....
ببوس و بگو ببوست
مبارکت باشه صوفی مهربونممممم



فدای همه مهربونیات دوستم....
مامان کاوه
15 تیر 91 0:21
مبارکه 14 ماهگی پسرکمون... مامان شیفته حسابی از این عطرها استشمام کن چرا که زمان به زودی میگذره تا چشم به هم بزنیم از دوره کودکیشون فاصله گرفتن....من عاشق بوسه های آبکیشون هستم....


آره راست گفتی منم همینطور دوستم
مامان رانیا
17 تیر 91 14:03
14 ماهگی ات مبارک الهی 14 ساله بشی کلی دوست دخمل بگیری
سپید مامان علی
31 تیر 91 11:44
14 ماهگی رادی رادان مبارک باشه...ماشاءالله که چه کارهایی میکنه...خیلی دوسش دارم شدیید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد