همه عاشقی های من...
من مادر عاشق وقتی ام که تاتی تاتی می ری سمت تلویزیون و با انگشتت به صفحه اش اشاره می کنی و می گی اه..اه...یعنی روشنش کن
عاشق وقتی ام که دستمال مرطوب تمیز از من می گیری و چرخت رو تمیز می کنی
عاشق وقتی ام که می ری تو تختت و سرت رو قایم می کنی پشت دور تختیت و هی می گی ا..ا... یعنی بیا دالی بازی کنیم
عاشق وقتی ام که شیطنتت گل می کنه و می یای طرفم مثل پیشی از سر و کولم می ری بالا و صداتو نازک می کنی و هی می گی ا...ا...
عاشق وقتی ام که غذایی رو که برات درست کردم با میل می خوری... که البته بیشتر وقتا فوتش می کنی تو صورتم
عاشق وقتی ام که می ری پشت در حموم و هی می گی آب... آب... یعنی منو ببر آب بازی کنم
عاشق وقتی ام که با هم خونه ایم و می خوایم یه چرت بعداز ظهر بزنیم، می خوابونمت کنار خودم، بیدار می شی و می بینی من کنارتم و تنها تو جات نیستی دستتو می ذاری دور گردنم و می خوابی... با خیال راحت
عاشق وقتی ام که از پله ها می یام بالا و خودتو می ندازی بغلم و من از عشق به تو پر می زنم
عاشق وقتی ام که با هم میریم حموم و من نخود فرنگیای کوچولوت رو می شورم و تو هی می کشیشون عقب آخه قلقلکت می یاد
عاشق وقتی ام که صدات می کنم می گم بیا پاهاتو بکشم و تو می یای و می خوابی و پاهاتو می ذاری تو دست من، من هزار بار می بوسمشون و بعدش با هم ورزش می کنیم
عاشق وقتی ام که می یای با من لباس پهن می کنی، دونه دونه لباسا رو می دی به من و با خودت یه چیزایی می گی، با من لباسارو میریزی تو ماشین، با من جارو برقی می کشی
عاشق وقتی ام که می یای با من لگوهات رو از روی زمین جمع می کنی و مثلا به من کمک می کنی
عاشق وقتی ام که می ری روی میز می ایستی و روش راه می ری و با شیطنت به من نگاه می کنی چون می دونی من از این کارت خیلی می ترسم تا من بدو بدو بیام و از روی میز برت دارم
عاشق وقتی ام که نفس های قشنگت رو روی صورتم حس می کنم... بغلت می کنم و به خودم فشارت می دم...انقدر که مطمئن شم فقط مال خودمی مال خود خود خودم...
وای نباید اینجوری باشم می دونم اما دست خودم نیست اصلا دست من نیست...
خدایا تو این عشق رو به من دادی... تو رادانو به من دادی... پس صحیح و سالم برای من مادر حفظش کن... خدایا...
آمین.