رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

لغت نامه رادمهر

1391/8/10 12:03
نویسنده : مامان رادمهر
368 بازدید
اشتراک گذاری

انگوم... انگوم این وقتیه که در یخچال باز شده و تو چشمت خورده به انگورای توی یخچال

ساعه... ساعه این وقتیه من از سر کار اومدم و دارم ساعتم رو از دستم باز می کنم ( یعنی ساعتت رو بده به من)

دادا... به داداش سینا و داداش پارسا می گی (کلا خودت رو راحت کردی)

زی... وقتیه که زیتون دادم بخوری و خیلی خوشحالی

گوگه... وقتیه که دارم گوجه می ریزم تو غذا و تو دیدی (یعنی با زبون خوش به من گوجه بده)

سزی... انواع سبزی رو شامل می شه

نی نی ... همه بچه ها می شن نی نی( یعنی بچه ١٠ سالشه ها اما تو بهش می گی نی نی )

هاپو... شامل کلیه عروسک های پولیشی می شه

این... این وقتی اسم چیزی رو نمی دونی می شه این

توو...توو یعنی توپ (اگه ببینی یکی داره تو پارک با توپ بازی می کنه می دوی طرفش می گی توو توو )

تاب... تاب، تاب اتاقت رو می گی

گوگو...تخم مرغ رو می گی ، حالا چرا گو گو نمی دونم

گوگه... به فرمون ماشین می گی چه ربطی به گوجه دارن اونم نمی دونم

چخ... چرخ ماشین

دخت...درخت

پاپیل... پاستیل

لالا...یعنی خوابم می یاد منو ببر بخوابون

دیگه...دیگه... یادم نیست ؛ یادم بیاد می یام به این لیست اضافه می کنم...

رادان تازگیا سر کار خیلیییی دلم برات تنگ تر می شه... هر چی به عصر می رسیم زودتر دوست دارم زمان بگذره و بیام پیشت...

شیرین زبونم... عزیزترینم... دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سمانه مامان کیمیا
10 آبان 91 14:57
اخییی عزیزم چه زبون قشنگی داری خالههههه خیلی باحال بود هههه حالا دقت کردی جلو یکی بهشون بگی بگو فلان چیز چه جوری ضایعت میکنن ...مثلا میگم کیمیا فلان چیز رو میگه فلان بگو...بر بر منو نگاه میکنه و منو میگییههه


هههههه دمت گرممممممم کیمیا... خیلی خندیدممممم سمانه
خاطره مامان بردیا
11 آبان 91 12:39
وای که کلی کیف کردم با این فرهنگ لغت عسیسمممممممم
مامان نوشی
15 آبان 91 13:10
ای جونم با این گویش قشنگشششششششششش خوب منم بودم دلم زود زود براش تنگ میشد.
سپید مامان علی
16 آبان 91 0:56
ماشاءالله پسرمون چقدر فرهنگ لغاتش گسترده هست...فدای شیرین زبونیهات..بووووس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد