یه نفس راحت...
خیلی بهتر شدی، اون کهیرهای وحشتناکت خوب شدن، می خواستم یه نفس راحت بکشم یادم افتاد این هوا بدتر از اونیه که بخوای توش نفس عمیق بکشی اما من انقدر از خوب شدنت خوشحالم که کنارت دراز کشیدم و سرم و گذاشتم رو سینه مردونه ات و با هوای نفس های تو نفس کشیدم؛ آخیششششش بوی بهشت می ده، بوی کودکی ، بوی تمام قشنگی های روزگار...
این دنیای شلوغ پر سر و صدا فقط با شما کوچولوها قشنگ می شه...
دوستت دارم عزیزترینمممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی