رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

رادمهر

کفشدوزک کوچولو

1390/6/14 11:45
نویسنده : مامان رادمهر
420 بازدید
اشتراک گذاری

رادی رادانم خدا کنه دیگه امروز بهتر بشی مامان جون... از روزی که واکسنت رو زدیم مدام گریه می کنی، نفخت بدتر شده، طفلک مامانی و بابایی... کلی این چند روزه برای آروم تر کردن تو اذیت شدن... منم که از شب تا صبح بالا سرت نشستم و انقدر نشسته چرت زدم و گردنم این ور و اون ور تاب خورده که الان درد می کنه...دست دردم نگو که نمی تونم خمش کنم، خدا کنه دیگه امروز خوب شی مامان جون... صدای گریه ات قلبمو به درد می یاره... دلم می خواد تو و همه بچه های دنیا همیشه بخندین و بخندین... حالا یه شعر خوشمل از طرف خاله کفشدوزکچشمکبرات می ذارم تا با هم بخونیم و شاد بشیم:

کفشدوزک کوچولو

کفشدوزک کوچولو/

حسابی غصه داره/

چون که برای دوختن/

دیگه کفشی نداره/

سوزن شو گذاشته/

کنار گل تو باغچه/

کاشکی براش بیارن/

یه لنگه کفش کهنه/

نخ هاشو قیچی کرده/

تا که باشه آماده/

وقتی کفشی نداره/

نخ ها چه سودی داره/

از اون دورا میادش/

انگار صدای خش خش/

داره میاد هزار پا/

با یه بقچه رو دوشش/

تو بقچه اش گذاشته/

هزار تا کفش پاره/

حالا دیگه کفشدوزک/

هیچ غصه ای نداره/

 الهی که همیشه شاد و سالم و خندون باشی پسر کوچولوی خوشملم.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد