رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

تعطیلات تموم شد

1392/1/18 9:59
نویسنده : مامان رادمهر
250 بازدید
اشتراک گذاری

خوش گذشت... پر از تجربه های تازه بود... خوب و بد

خوبش این بود که تو دیگه بزرگ شدی حرف می زنی می خوای مستقل باشی کنار دریا توی جنگل توی پارک تنهایی می دویی و با درختا و حیوونا حرف می زنی بهشون سلام می کنی.... بدشم این بود که روز سوم عید دست نازنینت از مچ در رفت... درسته که آقای دکتر زودی جا انداختش اما من به معنی واقعی کلمه مردم و زنده شدم... نه خدا جون اینجا رو نیستم.کوچیکتم اما ما مامانا رو با سلامتی

نی نی هامون امتحان نکن.کم میاریم شرمنده ات می شیما.

وقتی می ری سراغ گلا و بهشون می گی سلام گلا صبح به خیر من و بابا دلمون همچین از خوشی غنج می ره که باید بریم بگردیم پیداش کنیم و دوباره بذاریمش سر جاش. مثل فرشته ها با طبیعت حرف می زنی آخ که منم همینو می خواستم.می خواستم با طبیعت دوست باشی.

صبح های تعطیل انگشت کوچولوت رو می کردی تو چشمم و میگفتی مامان باز بعدش تا من بهت نگاه می کردم برای این که دیگه نخوابم میگفتی سلام صبح به خیر...

آخ که اگه بدونی چقدر سرکار اومدن رو تازگیا برام سخت کردی... جدی جدی دیگه نمی تونم ازت دل بکنم مخصوصا بعد از این چند روزی که با هم بودیم...

عزیزترینم 23 ماهه شدی.حواست هست؟ حواس من که هست.حساب ساعتشم دارم.تولدت نزدیکه. من فدای زبون شیرینت و قد وبالای کوچولو موچولوت ....

عزیزترینم با تمام قلب مادرانه ام دوستت دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

محبوبه
17 فروردین 92 20:37
با سلام لطفا به آدرس زیر برید و اگه دوست داشتین به هفت سین ما 53 رای بدین. با تشکر http://www.iranvij.ir/?p=1772888
سپید مامان علی
21 فروردین 92 13:34
خوشحالم که حسابی با رادمهری ذدر تعطیلات خوش گذروندید... انشاءالله کوچولوی خونتون همیشه سالم باشه و هیچ وقت درد و ناراحتی نداشته باشه... فداس سلام و صبح به خیر گفتنت بشم
شبنم
26 فروردین 92 22:49
حال رادمهر الان بهتره? دستش خوبه واي از دست شيطوني اين وروجكها
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد