من و رادمهر و خورشید بخشنده
می گن اسم آدم هر چی که باشه بهش گرایش پیدا می کنه ، مگه می شه اسمت رادمهر باشه و به خوشید بی توجه باشی؟ مهر من هر روز طلوع و غروب مهر رو نگاه می کنه و کلی داستان شیرین از مهر می گه و می شنوه...
هر شب تو با یه قصه از خوشید می خوابی، خورشیدی که ابرا جلوشو می گیرن تا بارون بباره و ... هر شب من باید جای خورشید با تو حرف بزنم بگم که الان پشت کوه های بلند تو خونه ام خوابیدم تا صبح بیام و بوست کنم و صبح که پا می شی برای خورشید بوس می فرستی و من هر بار که این صحنه رو می بینم خوشحال تر می شم که پسر آریایی من فرزند مهر و دی، خورشید رو دوست داره چون خودش بخشی از اونه... خورشید بخشنده ...رادمهر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی