رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

رادمهر

دلم هواتو داره...

1392/12/6 16:05
نویسنده : مامان رادمهر
377 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز کوچکم، نازنین تر از هر نازنینی برای قلب من، دردانه ام دلم برات تنگه... برای مامان گفتنت، برای صدای پات وقتی تو خونه می دوی برای غلتیدن توی رختخواب و گفتن و گفتن... 

امروز ، دیروز ... تازگیا هر جا هستم دلم برات تنگ می شه... ساعت جلو نمی ره... اگه بره تند تر من پر می زنم می یام محکم بغلت می کنم و دلم آروم می شه....

راستی تو چرا تازگیا انقدر منو بغل می کنی و می بوسی؟ نکنه تو هم ...

شایدم برای همین کاراته که ثانیه ها رو می شمرم تا زودتر بیام پیشت

تا با هم اسب سواری کنیم، شتر سواری کنیم، قایم موشک بازی کنیم، برقصیم، دوش بگیریم و تو حوم کلی همدیگه رو خیس کنیم... تو غش کنی از خنده و منم بغلت کنم و بگم خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

رادمهر تازگیا می گی مامان بوی مسافرت می یاد... گوشه دلم از کجا می دونی نزدیکه عید و مسافرته؟ ما که هنوز راجع بهش حرف نزدیم....

رادمهر حواست به هوای دل من باشه... هوایی که فقط از گرمای نفس های تو بهاری می مونه

پسر بهاری من، دردونه اردیبهشتی من دلم هواتو داره... از اون هواهای مادرونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان محمدحسن جون
8 اسفند 92 21:14
آره هرچی بزرگتر میشن خواستنی تر میشن من احساس می کنم هر روز که میگذره بیشتر به پسرم وابسته میشم ... وقتی نیست بیشتر کمش دارم اصلا هرچی میگذره بیشتر دوسش دارم! به قد و بالاش نگاه کردی باورت نشه کی انقدی شد ؟! یا یه پسر بچه یه هوا بزرگترو ببینی پیش خودت بگی کی باشه پسز منم انقدی بشه؟ .... اینا حسای خوشمزه ایه که من باهاش زنده ام! عزیزمممم الهی که همیشه جلوی چشمت شاد و صحیح و سالم روز به روز موفقیت ها و پیشرفتاشو ببینی... با حرفات کاملا موافقم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد