رادمهررادمهر، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

رادمهر

تب و تاب من...

1393/1/25 13:24
نویسنده : مامان رادمهر
519 بازدید
اشتراک گذاری

نزدیک روزای تولدته ... داری 3 ساله می شی... بازم تب و تاب تولدت منو گرفته... نه این که قرار باشه شهرو آذین ببندم و توی بزرگترین تالار شهر مراسم بگیرم نه... دلم تب کرده... عکسای پارسالتو که دیدم فهمیدم امسال خیلی بزرگ شدی، دیگه اون حالت های نوپایی نیست، شدی یه کودک زیبا و شاد... برای من تو همینی که می گم کمتر که نه اما بیشتر حتما... من مادرم

هنوزم خنده من برات مهمه، اگه اخم کنم می گی مامان دیگه نیکنم حالا بخند بعد جوری می خندی که من مجبور می شم با تمام وجودم تو بغلم فشارت بدم و هم تو یادت بره من برای چی اخم کردم هم خودم بی خیال ماجرا بشم.... خب این که وضع نشد آخه

مثل کودکی خودم از خونه مامان بزرگا کنده نمی شی دوست داری بمونی و بمونی... منم از خونه عزیز که می خواستم بیام گریه می کردم ، قایم می شدم، خودمو به خواب می زدم... خونه عزیز بهشت بود برام... الانم هست... عاشقشم

برای تولدت کلی کار دارم، خیلی چیزا باید آماده کنم اما وسطش یهو یادم می افته که پسرک من داره مرد می شه... 

کادو امسالت برام شده یه فکر بزرگ... چی بگیرم برای خوشمزه ترینم عزیزترینم برای گوشه دلم؟

رادمهر دیشب در گوشت گفتم عاشقتم، دوستت دارم؛ گفتی منم عاشقتم بعد نمی دونم چرا از تاریکی شب استفاده کردم و اشک ریختم... تو ندیدی منو ... برای همین راحت اشکام جاری شدن... برای روزهایی که دارن می رن ، برای تمام چیزهایی که به قول تو نیتونم بگم...

رادمهر (آخ که چقدر اسمت قشنگتو دوست دارم) ... هیچی دلم برای اسمت رفت دوست داشتم صدات کنم... 

رادمهرم عاشقتم... عاشق این روزای بهار که منو یاد به دنیا اومدن تو

می ندازه...

دوستت دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان رادمهر
25 فروردین 93 14:32
مادر با احساس مثل شما معلومه که یه پسر شیرینی مثل رادمهر می شه خدا فرشتتو نگه داره براتون بوسسسسسسسسسسسسس برای شما مادر و پسر با احساس راستی اسم پسر منم رادمهر ممنون عزیزم... رادمهر نازنین شما هم هزار ماشالله خیلی دوست داشتنیه
هدی مامان مبین
26 فروردین 93 0:59
اخه اینقدر حرف دل زدی که ... فقط دم گوشش بگو منم دوسش دارم...اصن بذار وقتی اومد خونم%
maman rania
27 فروردین 93 8:51
ایشاله همیشه سختی ها واسه تولد گرفتن باشه نه چیز دیگه الهی همیشه خوشبخت باشه رادمهر خان ممنون عزیزمممم
مامان رادمهر
30 فروردین 93 11:23
مامان مهربون روزت مبارک عزیزم مرسی عزیزمممم...روز شما هم مبارک
سعیده
30 فروردین 93 13:12
صوفی جونم قربون این پسر با احساس بشم من که اینقدر فهمیده اس صوفی منم تا اترینو میخوابونم رو تشکش یا وقتی داریم با هم بازی میکنیم همش نگاش میکنمو یهو دلم میلرزه دارن بزرگ میشن این وروجکا همش دلم شور میفته نکنه نتونم درست تربیتش کنم که وقتی بزرگ شد همه از بودن کنارش لذت ببرن نکنه با این همه توجه لوس بشه متوقع شه دایم در حال کنکاش خودمم خدا به هممون کمک کنه بتونیم اونطور که شایسته اس بچه هامونو بزرگ کنیم پیشاپیش تولد گل پسرتم مبارک ایشاله زیر سایه پدر مادر 120 ساله شه سعیده جون خدا آترینت رو برات حفظ کنه دلواپسی هات مثل منه، و مامانای ما چقدر قشنگ و راحت با این چیزا کنار می اومدن نمی دونم چرا ما اینجوری هستیم... ممنون بابت تبریک تولد عزیزم....فرشته آسمونیت رو ببوس... مرسی که پیش ما می یایی
SARA
2 اردیبهشت 93 12:28
صوفی جون حیلی قشنگ نوشتی عزیزم ...همه بچه ها سالم و شاد باشن ..امین ممنون سارای مهربون و عزیزممممممم
فرناز مامان ایلیا
3 اردیبهشت 93 1:02
خیلی خوشگل نوشتی صوفی جونم ... عاشق طرز نوشتن ساده و عاشقانه اتم... وایییی خیلی عشقولانه شدم پیشاپیش تولدش مبارک گلپسر ناز مرسیییییی عزیزممممممممممم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد