اولین کوهنوردی
شاید بهتره بگم دومی چون اولی مربوط می شد به رشته کوه اشترانکوه برای رفتن به دریاچه گهر اما خب چون شب حرکت کردیم تو تمام راه رو رو کول و بغل ما خواب بودی اما دیروز خودت کوهنوردی کردی...
برای اولین بار سه تایی سوار تله سیژ شدیم... تشبیه ات عالی بود تا حرکت کردیم گفتی مامان انگار داریم پرواز می کنیم... آره داشتیم پرواز می کردیم... از این که پاهات می خورد به نوک درختا ذوق می کردی... خیلی پروازو دوست داشتی... مثل خودم عاشق ارتفاعی... طفلک بابا وسط ما دو تا
موقع کوهنوردی هم خوب می اومدی بالا اما وسطاش بریدی و بیشتر راه رو بغل بابا بودی و کمی هم بغل من صبحانه رو خوب خوردی اما موقع ناهار تو سفره خونه تو بغل من از خستگی خوابت برد اما دوباره موقع پرواز بیدار شدی و گفتی مامان انگار داریم پرواز می کنیم...
رفت و برگشت با تله سیژ بیشتر از همه چی بهت کیف داد
شور تو آدمو به هیجان می یاره...شاید برای ما عادی شده بود اما با تو انگار دفعه اوله که داشتیم تجربه اش می کردیم...
پر پروازت پایدار پسر