پسر خاله ها
رادی رادان هنوز هیچی نشده وقتی سینا و پارسا رو می بینی از شادی و هیجان نمی دونی چی کار کنی
اون دو تا هم که برات کم نمی ذارن، از آموزش اسلحه گرفته تا قایم موشک بازی و دالی موشه و خلاصه هر بازی که بلدن برات رو می کنن
سینا بهت چی می گه: می گه رادمهر تو می توانی... می دونی سر چی اینو بهت می گه؟ بابت نفخای تو شیمکت...
پارسا هم که مدام برات شعر رادمهر موش تو سوراخ رو می خونه و تو هم براش می خندی
سینا و پارسا منتظرن تا تو زودتر بزرگ شی تا ببرنت پارک و باهات بازی کنن... بهشون سفارش کردم همیشه هواتو داشته باشن، تو هم باید براشون یه داداش کوچولوی خوب و مهربون باشی... پسرم خیالت راحت، این دو تا فرشته تو رو از صمیم قلب دوست دارن، پس دلت بهشون گرم باشه...
از صمیم قلب از خدای مهربون می خوام شما سه تا وروجک رو شاد و سالم و سرحال برای ما حفظ کنه؛ الهی آمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی